پرهامپرهام، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 26 روز سن داره

خاطرات پرهام عزیزم

عروسی سمانه (دختر عمه بابات )

  این عکسا را قبل عروسی  دختر عمه بابات ازتو گل پسر گرفتم اون دوتا عکسی که خوابیدی کلی خاله را حرص دادی تا تونستم موفق بشم و اون چیزی که میخوام بشه . خودتم دیگه ی اد گرفتی چه جوری باید ژست بگیری ولی تو بعضیاشونم خیلی حرص میدی .                                                                               &nb...
20 شهريور 1390

وقتی پرهام به قوی بودن خودش افتخار میکرد .......

گلم تو  همیشه خیلی دوست داشتی قوی باشی و همیشه به قویات که منظور تو از قویات بازوت بود افتخار میکردی و وقتی غذا نمیخوردی با گول زدنت که حالا قوی نیستی   و نمیتونی دایتا بزنی با این ترفند میشد بهت غذا داد چون معمولا زیاد غذا نمیخوردی                                                       ...
20 شهريور 1390

عروسی نسیم (دختر عموی باباجانت)

عزیزم اینجا میخواستی بری عروسی نسیم دختر عموی باباجانت که خالت قبلش کلی عکس ازت میگرفت که بزارم تو وبلاگت . اون شب تا رسیدیم دم خونه عموی باباجان تو  یکدفعه حالت بد شد حالت بهم خورد همه دست پاچه شدیم که چی شده چرا تو اینجوری شدی !!!!!!!!!! که تا همین الان خوب بودی و یکدفعه حالت بدشد خلاصه مامانتم که اینقدر ترسیده بود بعد به بابات گفت همین الان برو داروخانه و براش قطره ضد تهوع بخر باباتم فوری رفت داروخونه و واست خرید همون فکر کردیم تو مسموم شدی شبم دلت  میخواست بیای برقصی و اتفاقا اومدی با من و مامانت رقصیدی و زیاد حال نداشتی و یا مادرجون یا مامان پرستو بغلت میکرد بعدشم ک...
20 شهريور 1390

THANK YOU

سلام . ممنون از شــــــــما دوست  عزیزی که از وبلاگ من دیـــدن کردین .منتظر نظرات و انتقادات و پیشنهاداتتون هستم . دوستتون دارم دوستان عزیزم .متشکرم ...
20 شهريور 1390
1